سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هرکه بسیار یاد مرگ کند، خداوند دوستش خواهد داشت . [رسول خدا صلی الله علیه و آله]
کل بازدیدها:----631576---
بازدید امروز: ----13-----
بازدید دیروز: ----22-----
خاطرات یک زندگی عاشقانه

 

نویسنده: بیابان گرد/درین مقام مجازی بجز پیاله مگیر
چهارشنبه 88/12/5 ساعت 11:15 صبح

سلام اند احوالات دیروز که تولد آقاموووون جناب آقای شوووووووووووووووووووور جون بید باید عرض کنم در این روز مبارک بنده به کلم زده بود برم در ادامه خریدم برای مغازه ای که از شنبه افتتاح میشود خرید در وکنم برای همین هم تشریفمو بردم بازار به همراه محبوب جون دوست همیشگی

البته اینم بگم که مهمونی تولد رو میخوام جمعه این هفته نه جمعه بعد بگیرم بنا بر دلایلی از جمله همین افتتاح و سر شلوغی این زمینه

و کلی خرت و پرت خریدم و البته برای همسری هم کادومو نخریدم و گزاشتم هفته بعد قشنگ سر فرصت برام براش کادو بخرم ولی توی ذهنم برنامه ریزی کردم که شام رو میریم بیرون و دو تایی کمی جیک جیک عشقولانه میکنیم و کمی این شب رو تو ذهنمون ماندگار میکنیم

آآآآآما

کلی خریدیم و خریدیم و خریدیم و دستمون سنگین شد برا همین زنگ زدیم جناب همسر و ازشون خواستیم بیان مترو دنبال ما که در بارکشی کمک حالمان باشند رسیدیم ایستگاه مربوطه آخه ماشین دست ایشونه روزایی که دانشگاه میرن و ایشون رو با نیش باز مشاهده کردیم و دیدم یه آقا پسری 21 ساله و هم دانشکده ای ایشان را مشایعت میکنند

و با هم کل راه را تا سر میرداماد شریعتی باکشی کردیم و بعدش تصمیم گرفتیم این پسره بهش میگیم اینجا نوید خان رو برسونیم به منزل کجا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ستارخان البته اینو هم بگم تا گفتن ستارخان من گفتم حالا که تولد عزیزمان است بریم نشاط قاقا بخوریم که ایشون مخ ما رو زدن بعد از کلی تعارف که نه من نمیام و فقط آدرس میدم خودتون برید رفتیم پیتزا زیتون

رفتیم پیتزا زیتون دو تا پیتزای دو نفره خیلی تپل و موپول و دوغ  و سیب زمینی (البته سیب زمینی هاش خیلی قول بود خدایش) کلی اون شب رو خاطره کردیم تو ذهنمون و برگشتیم منزل و توی راه برگشت هم کلی تولدت مبارک کردم توی ماشین

و رفتیم خونه و خریدهای مغازه رو بهش نشون دادم البته اون با چشمای نیمه باز نگاشون میکرد چون پسر متولد خوشحال خواب آلودی بود . و بعدشم تا توضیحم تموم شد بیهوش شد نظرشم درست و درمون در مورد خرید هام نگفت

باشد تا فرصتی و دیگر نظرشو بپرسم خودمونیم خرید کردن برای مغازه خیلی مزه میده هااااااااااااا

 


    نظرات دیگران ( )

  • لیست کل یادداشت های این وبلاگ
  • چی خواستی تا الان و چی شدی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    تبیریک عید نوروز و اخبار نی نی
    پلینازم من
    گر نکوبی شیشه غم را به سنگ
    ما به منبر میرویم شما هورا بکشید
    احوال نامه
    اوضاع نامه ای مشوش
    روز پدر
    عشق
    بازم دارم خواب میبینم
    تولدانه مادرانه
    شیپوری چی خبری آورده
    عید مبارکی
    همچی همینطوری یکهویی یکهو شد
    وقایع الاتفاقیه روی تولدانه
    [عناوین آرشیوشده]

  •  RSS 

  • خانه

  • ارتباط با من
  • درباره من

  • پارسی بلاگ
  • درباره من

  • لوگوی وبلاگ

  • فهرست موضوعی یادداشت ها

  • مطالب بایگانی شده

  • لوگوی دوستان من

  • اوقات شرعی

  • اشتراک در وبلاگ

  • وضعیت من در یاهو

  •