سفارش تبلیغ
صبا ویژن
نمازگزار محبّت فرشتگان و هدایت وایمان و نور معرفت دارد . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
کل بازدیدها:----632186---
بازدید امروز: ----1-----
بازدید دیروز: ----70-----
خاطرات یک زندگی عاشقانه

 

نویسنده: بیابان گرد/درین مقام مجازی بجز پیاله مگیر
سه شنبه 87/7/23 ساعت 11:42 صبح

سلام اوضاع خوبه

البته هنوز مادر بزرگ رامین تو بیمارستانه

زخم بستر گرفته و دلم براش ریش میشه واقعاً

خیلی زخم بستر بده و اینم چون همه دستگاه ها بهش وصل بوده و در یک حالت به پشت خوابیده بوده یه عالمه پشتش زخم شده اونم از نوع بد

حالشم که هنوز تو کما است و بنده خدا مامان رامین همین طور روزها رو یکی در میون تو بیمارستان می گذرونه و ما هم که به نظر میاد کمی افسرده ایم

من روزی 2 یا سه ساعت مطالعه می کنم برای فوق لیسانس آزاد

و هر روز دارم به راه هایی فکر می کنم که بتونم هزینه اش رو جور کنم

برام دعا کنید البته خیلی مونده از حالا تا اردیبهشت وقت دارم که بخونم و اگه خدا بخواد قبول بشم

رامین هم که در دولتی قبول نشده و البته شاید شاید در تکمیل ظرفیت قبول بشه ولی اونم قراره که دانشگاه آزاد شرکت کنه و امتحانش آذر ماهه

و البته خدا به داد برسه شهریه های من و اون که سر به فلک می کشه

ولی من مطمئنم که ما از پسش بر میایم

و بهای پیشرفتی رو که می خوایم بدست بیاریم پرداخت می کنیم

من یه کم خواب آلو شدم مثلاً دیشب از ساعت 8 تا خود 6:20 صبح خواب بودم و البته رامین هم همین طور شاید به خاطر این استرسهایی که داریم به خاطر مادر بزرگش دانشگاهمون و اوضاع فعلی گرونی مغزمون خسته است نمی دونم ....

و اینگونه می گذرد زندگی بر ما

 


    نظرات دیگران ( )
نویسنده: بیابان گرد/درین مقام مجازی بجز پیاله مگیر
دوشنبه 87/7/15 ساعت 9:15 صبح

سلام

خبرهای جدیدی وجود داره که کمی منو نگران می کنه

مادر بزرگ پدر رامین با 80 سال سن الان سکته مغزی کرده و بستریه و تا امروز این دومین شبیه که بستریه

شب اول مامانی رامین موند

شب دوم که دیشب باشه من موندم و البته کمی با سختی چون خوابم می اومد و صبحم باید می رفتم سر کار و صد البته خودم خواستم بمونم و گله ای هم نیست ولی الان کلافه ام از بس خواب آلو هستم

و بدتر از همه اینکه سختیش رو خیلی مادر رامین باید بکشه چون به هر حال شوهرش تک پسر تنی این خانومه و کلی مسئولیت رو دوششه

لوله ترکیده تو ساختمونمون و روز شنبه که داشتم می رفتم دیدم که فرش اشپز خونه خیس خیسه و بعد چون خودمون درگیر کارای بیمارستان بودیم برادمو فرستادم کارای خونه رو پیگیری کنه و معلوم شده این ترکیدگی لوله از طبقه سوم بوده و براشون 350 هزار تومن خرج بر داشته بندگان خدا توی این وضعیت بد مالی چقدر تو خرج افتادن

از نظر کاری هم که شلوغ و پلوغه

از نظر روحی کمی خسته ام

از نظر احساسی کمی دلتنگ

و از نظر مالی کمی بی پرواتر

ولی خدارو شکر میکنم که سالمیم و سلامت

و اینکه دو ماه دیگه باید ماشینمونو تحویل بگیریم

و  دیگر هیچ


    نظرات دیگران ( )
<      1   2      

  • لیست کل یادداشت های این وبلاگ
  • چی خواستی تا الان و چی شدی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    تبیریک عید نوروز و اخبار نی نی
    پلینازم من
    گر نکوبی شیشه غم را به سنگ
    ما به منبر میرویم شما هورا بکشید
    احوال نامه
    اوضاع نامه ای مشوش
    روز پدر
    عشق
    بازم دارم خواب میبینم
    تولدانه مادرانه
    شیپوری چی خبری آورده
    عید مبارکی
    همچی همینطوری یکهویی یکهو شد
    وقایع الاتفاقیه روی تولدانه
    [عناوین آرشیوشده]

  •  RSS 

  • خانه

  • ارتباط با من
  • درباره من

  • پارسی بلاگ
  • درباره من

  • لوگوی وبلاگ

  • فهرست موضوعی یادداشت ها

  • مطالب بایگانی شده

  • لوگوی دوستان من

  • اوقات شرعی

  • اشتراک در وبلاگ

  • وضعیت من در یاهو

  •