![]() |
![]() |
سلام و صد سلام به همه دوستای عزیز پارسی بلاگ
راستش دلم گرفته بود خواستم که برای این روزائی که توشیم و برای خدا بنویسم
چقدر حیفه که ماه رمضون هم داره رو به آخر میره و ما هنوز نمیدونیم که اندر خم کدوم کوچه ایم .
چقدر حیف که به اندازه توانمون ره توشه بر نداشتیم
نگین که ره توشه برداشتین جز معدودی از انسانها بقیه به اندازه توانشون سعی نمیکنن منظورم از نظر معنویه نه از نظر گشنگی که اگه ملاک گرسنه موندن بود بیشتر از توانمون هم تلاش کردیم ولی آخه خدای عزیز و مهربون یعنی فقط دلش میخواست بندش گرسنگی بکشه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
خوب که چی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
کاش امسال که ماه رمضون تموم میشد ما یه کم معنوی تر میشدیم یه کم عزیز تر میشیدیم به چشم خدا
کاش قدر چیزائی رو که داریم بیشتر میدونستیم و کاش میتونستیم برای همه مفید تر باشیم
خدایا خودت به همه ما کمک کن حتی اگه خیلی توی این ظواهر غرق شدیم خدایا خودت به زور توی مغز ما بکن که چی به نفع ماست
ما که بنده سراپا تقصیریم
ما که سر و گوشمون برای گناه کردن میجنبه ولی خدایا دلمون نمیخواد گناه کنیما
باور کن خداوندا از ته دل و از روی عمد گناه نمیکنیم
گاهی از روی جهله و گاهی از روی بی توجهی
خدایا تو به خداوندی خودت ما رو ببخش نکنه یه وقت بخوای از ما تقاص کم توجهیامونو بگیری خوب توفیق بهمون بده که بیشتر متوجهت بشیم .
خدایا ما رو به حال خودمون ول نکنی بگی هر چی شد- شد و هر کاری خواست بکنه
خدایا دستم به دامنت هوای مارو داشته باش
قربونت برم ته ته دلامون عاشق هستیما
عشق رو از دلامون نگیر که زندگی دیگه ارزششو از دست میده
عشق به خودت -عشق به بنده هات-عشق به آفریده هات
عشقمون به معشوق زمینیمون و خانواده های مهربونمون
خدایا شکرت که به زبونم و دستام توان دادی که یه ذره ازت بنویسم خدایا شکرت که هنوز اونقدر ازم ناراحت نیستی که حتی دلت نخواد بزاری چیزی در موردت بنویسم
خدایا روم نمیشه بهت بگم آخه اونقدر پیشت روسیاهم که نمیدونم باورت میشه یا نه میخواستم..... میخواستم ........میخواستم بگم که ........بگم که خیلی دوست دارم
یه وقت نخندی به این حرفما خوب تو آخر محبت و بخشش و مهر و عشقی- طبیعیه که به نظرت ابراز عشق من به تو اونم با این زبون قاصر و این مغز که ظواهر دنیا پرش کرده عجیب میاد. خواستم بهت بگم خوب بلاخره منم بنده خودتم شاید نه در حد تو نباشه ابراز علاقم ولی ذره ای از مهر و عشقتو در وجود من هم دمیدی
البته ببخشید که میزانش کمه برگ سبزیست تحفه درویش
والسلام
خدا یارو نگهدار همگی شما باد
و انا انزلنا فی لیله قدر
انت الرب و انا المربوب و هل یرحم المربوب الّا الرب
انت الخالق و انا المخلوق و هل یرحم المخلوق الی الخالق
خدایا درود فرست بر بهترین بنده ات علی(ع)
خدایا ، خداوندگارا ما جز تو کسی را نداریم
با کس دیگری غیر از تو هم کاری نداریم
از دست و زبان که برآید کز عهده شکرش بدر آید
خدای مهربون عزیز من- برای همه عاشقای عالم از خوان رحمتت هر چی که میخوان نازل کن
هوای ما رو هم داشته باش
الهی قربونت برم ما بنده ایم شیطنت داریم ، بنده ایم- گاهی فراموشی میگیریم و درست عبادتتو بجا نمیاریم .
اما بسیار خوشحالم که تو هرگز این بنده هاتو فراموش نمیکنی از جرمشون چشم میپوشی
و هر وقت یادت افتادم دیدم درست کنارمی و با نگاه پر محبتت نگام میکنی و اشکای منو پاک میکنی
خدایا خداوندا توی ذهنم توی تک تک لحظه هام یادتم- ولی شرمنده ام که قسمت نشد بیشتر باهات درد دل کنم دوستت دارم خدا
بابت همه چی ممنون
راستی مرسی بابت همه نعمت هات
مخصوصاً رامین که بوی محبت میده
و تو خودت گفتی بندهای رئوف و مهربونتو دوست داری
اونم عاشقته خودت شاید بهتر بدونی اما نه با بوق و کرنا (توی دلش )توی ذهنش
دیگر سکوت نخواهم کرد
فریاد خواهم کرد
کاری میکنم تمام عالمیان بفهمند
آره ترسی نیست از کسی
فریاد خواهم کرد
جلو مرا نگیر
بگذار بگویم
آهای مردم
آهای انسانها- مرغان هوائی -کبوتران سرگردان
آهای ساکنین سربه فلک کشیده ترین آسمان خراش
آهای آسمان
آهای زمین و همه جنبندگان
من ممنونم از خدای تعالی برای داشتن او
من ممنونم از خدایم که روزهایم را برکت داد با حضور او
خدایا توی این شبای قدر – به ما فرصت بده که بیشتر قدرتو بدونیم به ما فرصت بده که کنارمون تو رو احساس کنیم
بازم مرسی خدا برای همه چی
یادآوری: شب قدر 19 رمضان -جوشن کبیر
دوستای مهربون و خوبم سلام
اگه مطالب قبلی رو خواستید در بخش بایگانی شهریور و مهر در سمت راست وبلاگمه
بازم از اینکه منو قابل دونستین و به وبلاگم سر زدید بسیار سپاسگزارم
موفق باشید و در پناه حق
سرو آزادم سلام
شادی روز وشبم سلام
آشنای دیروز و دوست امروز سلام
امروز را هم میخواهم با عشق شروع کنم
امروز با محبت امروز با صمیمیت میخواهمت چون دیروز و هر روز
صدای گامهایت را که در پله ها میشنویم میدانم که عزیزم نزدیک میشود
و با خود قاصدکهای رویایم را می آورد
و من سوار بر بال قاصدک میگذرم از دشت و صحرای خیالم
او مرا میبرد به کجا نمیدانم اما نه میدانم آخر همه اینها به تو ختم میشود
وقتی بیآیی خانه را برایت آزین خواهم کرد تو باید از فرش قرمز انتظارم که برایت پهن کرده بودم بگذری وقتی که نزدیک میشوی هائی بگو هوئی بگو تا من بدانم آمده ای وگرنه از شوق حضورت قلبم از جا در خواهد آمد و به پیشوازت خواهد آمد
آن گاه که میآیی و مرا بانوی خانه خود میخوانی
احساسم با ملکه مصر فرقی ندارد
بانوی خانه ات دلتنگ تو بود خوب شد که آمدی
قدمهایت بر چشمان من !!خوش آمدی عزیز جان
چقدر نگاهت ستایش بارت زیباست
چقدر خانه مان بی تو بی روح است انگار در و دیوار آن میخواهد به من هجوم آورد اما تا صدای تو را میشنود چون کودکی شرمگین آرام میگیرد
یادم آمد که در مورد استقلال با هم بحثها داشتیم
اما خوب که مینگرم استقلال مساوی با این است که در حضور 100 ها نفر من و تو نگذاریم چیزی از عشمان کم شود یا کم کنند
استقلال فکری من و تو و استقلال مادی من و تو
دوستت دارم دوست داشتنی زیاد و عجیب که گذشت زمان آن را بیشتر میکند
باز خدایم را میستایم برای این نعمتها که داریم که بزرگترین آن توئی و من ، برای هم
وتو را میستایم ای اولین و آخرین عشق من در زندگی
مهربان عزیزم سلام
گویا سالهاست میشناسمت
گوئی تمام لحظات عمرم را با تو سپری کرده ام که اینگونه احساس آرامش میکنم در کنارت
غریب نیستی و نبوده ای با دلم
شاید دقیقاً به همین دلیل است که شادیم برای توست و وقتی هم که ناراحت و اندوهگینم تو تنها کسی هستی که من با او درد دل میکنم و گله از ناملایمات را در حضور نگاه صبورت شروع میکنم
دیشب نزدیک 2 ساعت با هم صحبت کردیم با هم در این بین افطار خوردیم و لحظاتی سکوت کردیم و لحظه ای من از موضوعاتی که تا کنون مرا ناراحت کرده و روحم را به گونه هر چند ناچیز آزرده صحبت کردم
و تو باز هم با آن گوش شنوا و چشمانی سراسر صبر به من نگریستی و به من حق دادی که برای این موضوعات اندوهگین باشم که حتی اگر به آن شدتی که من گفتم هم نبود سخنت و تائیدت برف اندوهم را ذوب کرد و باز من شاد شاد در کنارت زیر آسمان و درختانی که زیبائی غیر قابل وصفی داشتند قدم زدم.
و واقعاً چه کسی از تو نزدیکتر برای درد دل ، چه بسا اگز با کسی دیگر درددل میکردم سنگینی آن درد هنوز با من بود ولی حالا نیست
گوئی مردم همه از این شهر شلوغ تارو مار شده و به خانه هاشان پناه برده بودند جز من و تو که مخواستیم با وجود روزه بودن، روزه خود را با لبخندی بر لب و دلی مالامال از محبت باز کنیم باورم نمیشد پارک به آن بزرگی امروز من وتو را انتظار بکشد تا مهمان او باشیم در این سکوت و دعا
افطار کردیم با عشق و شکر خدائی که عشق را آفرید
و تو با آن کلمات زیبا، شیوا، مهربان، و لطیف روحم را به آرامش رساندی کلماتی که مرا برد به اوج
جذابترین ، بهترین، زیباترین افطاری که از اول عمرم تا کنون داشتم دیروز بود
خوشحالم که خداوند آسمان و زمین عشق را آفرید ،مهر را و محبت را ، من را تو را ، و همه آنانی که عاشقند به این عالم که پر از حرف است برای ما
خدای را میستایم برای دادن مهر به مادرانمان که دوستمان بدارند ،برای عطوفت پدری همراه با غرور و بزرگی به پدرانمان که پشت و تکیه گاه ما باشند و برای محبت خواهر وبرادری برای خواهر و برادرانمان که دوستشان بداریم و دوستمان بدارند
و برای خود عشق به تنهائی
برای تمام انسانهای بد که قدر و منزلت انسانهای خوب را بیشتر به ما مینمایانند
برای همه درختان و کوهها و سبزه و علف که حس زیبائی دوستی ما را بیدار میکنند
خدایا برای داده و نداده ات شکر
برای آنچه میخواهی بدهی هم پیشاپیش شکر
و برای آنچه میخواهی بستانی شکر که تو ، بسیار منصفی و هر چه را بگیری جایگزینی نیکو برایش در نظر میگیری
من ؛ ترا برای شعر بر نمی گزینم
آخرین تراوشات احساسم
به پیش رو مینگرم تو را میبینم
به پشت سر مینگرم جز تو و خاطرات تو
همه چیز طبق قانونی ابدی حذف شده است
تو را میطلبم در همه حال
چقدر لحظاتم بی تو سخت گذشته
چقدر چشمانم منتظر آمدنت نشسته اند
چقدر کوله بارم بر دوشم سنگین است بی کمک تو
چقدر دلم برف میخواهد برای مثال زندن پاکی تو
در دور دستها تو را انتظار کشیده ام
آری پشت آن کوه ها
کوه هائی که مه همه جای آن را پوشانده و چشم چشم را نمیبیند
من تو را انتظار کشیده ام
تو جلو تر بودی و مرا تنها مرگ از تلاش برای رسیدن خسته میکرد
پاهایم را بنگر زخمهایش دلنشین است چون راه سختی را پیموده ام تا وصل
دستانم را بنگر پر از گل است گلهائی که هر کدام را از گوشه ای از راه چیده ام برای تو
وای خدای من فراموش کرده ام به تو بگویم چقدر در کوچه شهرهای دلم چون دخترکان گریزان از خود، دویده ام و به هر جزئی از خود که رسیده ام نشان تو را پرسیده ام و تازه فهمیده ام آنها نیز به دنبال تو اند
ای مهربان در این کوچه های تاریک شهرم دلم گرفت
نوری برایم از محبت بفرست تا نورانی کند این جسم سرد و قلب تاریک را
برایم گلبرگی از عشق بفرست تا بویش مشامم را تازه کند
آیا هنوز هم میخواهی که از شهر دلت سوغات برایم بیاوری؟؟
راستی سوغاتها را کجا نگه دارم تعدادشان دارد زیاد میشود
یادم رفت بپرسم آنجا مردمان چگونه مردمانیند؟؟؟؟؟
دل دیوانه ام را به جرم دیوانگیت به زنجیر نکشند؟؟؟!!!!
نکند که مردمان عشق ما را از ما به عاریت بگیرند
من عشق را به همگان نشان خواهم داد اما به آنها عشقی نخواهم داد
دیروز در راه به بوی خوش دوستیکه میآمد فکر میکردم
باز به همان نتیجه سابق رسیدم که بهترین رایحه ای است که شنیده ام
گل فروشی یادت هست
وقتی از کنارش گذشتیم تو را به یاد گلباران خانه ما انداخت
و مرا فقط به یاد تو انداخت
توئی که گلبارانش کرده بودی
دوست دارم
یادآوری : سینما گل فروشی/گرگ و میش
سلام و عرض خسته نباشید خدمت همه دوستان گل
برای لحظاتی که بی تو گذرانده ام
چقدر بی تو جهان بی معنی است
حرکات بیروحند
صداها تنینی دلنشین ندارند
و دلم
دلم اصلاً گوئی نمیتپد یا اگر میتپد سرسری و از روی اجبار میتپد
چقدر پژواک تنهائی در خانه دلم میپیچد وقتی نیستی
چقدر تهیدستم وقتی تورا کنارم نمیبینم
و خدایا چقدر با خود بیگانه ام
آیا این منم آن بانوی عزیز تو
نه گوئی دیگر این که اینجاست من نیست غریبه ای بیش نیست
چون دخترکان سرگردان کوچه کوچه وجودم را میگردم به هر که میرسم نشان از تو میگیرم و میبینم او هم خودش دنبال توست توئی که حضورت با احساس وجود من مساوی است
اگر بخواهم تابعی شرطی در اکسل برایت بنویسم (خودت که خوب میدانی کلاسش را به پیشنهاد تو رفته ام برایت بنویسم
=IF(تو راکنار خود داشته باشم;احساس میکنم همه جیز دارم;احساس خوبی که ندارم هیچ کمبودت را در تمام نفس کشیدنهایم حس خواهم کرد)
معنی شرط فوق به فارسی(البته متن فوق بایسی از چپ به راست باشد
برایت مینویسم اگر تو را در کنار خود داشته باشم آنگاه احساس میکنم همه چیز دارم در غیر این صورت احساس خوبی که ندارم هیچ کمبودت را در تمام نفس کشیدنهایم حس خواهم کرد
آره همیشه دستای مهربونتو کم دارم همیشه و همه جا
تا بعد
مصاحبه با خدا
I dreamed I had an interview with God.
در رویا دیدم که با خدا حرف میزنم
So you would like to interview me? God asked.
او از من پرسید :آیا مایلی از من چیزی بپرسی؟
If you have the time? I said.
گفتم ....اگر وقت داشته باشید....
God smiled. ?My time is eternity.
لبخندی زد و گفت: زمان برای من تا بی نهایت ادامه دارد
What questions do you have in mind for me?
چه پرسشی در ذهن تو برای من هست؟
What surprises you most about humankind?
پرسیدم: چه چیزی در رفتار انسان ها هست که شما را شگفت زده می کند؟
God answered...
پاسخ داد:
That they get bored with childhood,
آدم ها از بچه بودن خسته می شوند ...
they rush to grow up, and then
عجله دارند بزرگ شوند و سپس.....
long to be children again.
آرزو دارند دوباره به دوران کودکی باز گردند
That they lose their health to make money...
سلامتی خود را در راه کسب ثروت از دست می دهند
and then lose their money to restore their health.
و سپس ثروت خود را در راه کسب سلامتی دوباره از صرف می کنند....
That by thinking anxiously about the future,
چنان با هیجان به آینده فکر می کنند.
they forget the present,
که از حال غافل می شوند
such that they live in neither the present nor the future.
به طوری که نه در حال زندگی می کنند نه در آینده
"That they live as if they will never die,
آن ها طوری زندگی می کنند.،انگار هیچ وقت نمی میرند
and die as though they had never lived.
و جوری می میرند ....انگار هیچ وقت زنده نبودند
we were silent for a while.
ما برای لحظاتی سکوت کردیم
And then I asked.
سپس من پرسیدم..
As a parent, what are some of life"s lessons you want your children to learn
مانند یک پدر کدام درس زندگی را مایل هستی که فرزندانت بیاموزند؟
To learn they cannot make anyone love them.
پاسخ داد:یاد بگیرند که نمیتوانند دیگران را مجبور کنند که دوستشان داشته باشند
All they can do
ولی می توانند
is let themselves be loved.
طوری رفتار کنند که مورد عشق و علاقه دیگران باشند
To learn that it is not good to compare themselves to others.
یاد بگیرند که خود را با دیگران مقایسه نکنند
To learn to forgive by practicing forgiveness.
یاد بگیرند ...دیگران را ببخشند با عادت کردن به بخشندگی
To learn that it only takes a few seconds to open profound wounds in those they love,
یاد بگیرند تنها چند ثانیه طول می کشد تا زخمی در قلب کسی که دوستش دارید ایجاد کنید
and it can take many years to heal them.
ولی سال ها طول می کشد تا آن جراحت را التیام بخشید
To learn that a rich person
یاد بگیرند یک انسان ثروتمند کسی نیست که دارایی زیادی دارد
is not one who has the most,but is one who needs the least
بلکه کسی هست که کمترین نیازوخواسته را دارد
To learn that there are people who love them dearly,
یاد بگیرند کسانی هستند که آن ها را از صمیم قلب دوست دارند
but simply have not yet learned how to express or show their feelings.
ولی نمیدانند چگونه احساس خود را بروز دهند
To learn that two people can
یاد بگیرند وبدانند ..دونفر می توانند به یک چیز نگاه کنند
look at the same thing and see it differently?
ولی برداشت آن ها متفاوت باشد
To learn that it is not enough that they
یاد بگیرند کافی نیست که تنها دیگران را ببخشند
forgive one another, but they must also forgive themselves.
بلکه انسان ها باید قادر به بخشش و عفو خود نیز باشند
"Thank you for your time," I said
سپس من از خدا تشکر کردم و گفتم
"Is there anything else you would like your children to know"
آیا چیز دیگری هم وجود دارد که مایل باشی فرزندانت بدانند؟
God smiled and said,Just know that I am here... always.
خداوند لبخندی زد و پاسخ داد: فقط این که بدانند من این جا و با آن ها هستم..........برای همیشه
از سایت روزنهrozaneh@yahoogroups.com
سلام دوستان گرامی و عزیز این مطلب رو داشتم میخوندم در مورد ازدواج موفق برای شما هم اینجا میزارمش شاید بدردتون بخوره
قصد ازدواج دارید یا متاهل هستید؟ در هر حالتی که باشید، باید بدانید که می توانید با صرف تلاش و زمان کافی ازدواجی موفق و بادوام بسازید. تجربه به من ثابت کرده است که پایدار نگاه داشتن یک ازدواج خوب و موفق نیازمند تلاش بسیار است. من این افتخار را داشته ام که 49 سال با همسرم زندگی کنم و صاحب چهار فرزند شوم. به واسطه ی لطف خداوند بوده که ازدواج ما این همه سال دوام یافته است، نه به خاطر هوش و دانستنی های من و همسرم. در این مقاله قصد دارم که بعضی از تجربیات خود را در اختیار شما قرار دهم تا با راه های ساختن یک ازدواج موفق و بادوام آشنا شوید. ازدواج: مفهوم و اهمیت آن ازدواج از دیدگاه معتبر، قراردادی قانونی است که توسط یک مرد و زن بسته می شود تا به عنوان زن و شوهر با یکدیگر زندگی کنند. ازدواج برای افراد زیادی که تصور می کنند که دو نفر قبل از تولد در پیشگاه شاهدانی با ازدواجی مقدس از نظر روحانی و قانونی به یکدیگر وصل شده اند، مفهوم و اهمیتی جامع و وسیع دارد. شرکت در جشن ازدواج آسانترین جزء متاهل شدن برای زوج های بسیاری است. ازدواج برای آندسته از افرادی که دوست دارند با رابطه ای قانونی و شرعی با یکدیگر زندگی کنند، فرصت مناسبی است تا بتوانند رابطه ای بی همتا و خاص را تجربه کنند. ارزش مشاوره قبل از ازدواج مشاوره های قبل از ازدواج بسیار توصیه می شوند و باید نه فقط یکبار بلکه به دفعات صورت گیرد. وقتی زوج ها بتوانند با یکدیگر به بحث بنشینند و به درکی راضی کننده برای هر دو طرف در موارد زیر برسند، فرصت بهتری برای ایجاد ازدواجی موفق خواهند داشت: دانستن سابقه و تاریخچه ی خانوادگی فرد مقابل ضروری است، به این دلیل که همه ما به واسطه تجربیاتی که در محیط خانوادهمان وجود داشته است پرورش یافته ایم. دنیس لانگ در کتاب خود هارمونی خانواده به این نکته اشاره می کند که خانواده ارتباط ما با گذشته و نقطه ی عطف هویت ما را تشکیل می دهند. ما به شدت تحت تاثیر گرایشات و عملکردهای خانواده ای هستیم که در آن رشد نموده ایم. افراد دانا و متفکر کسانی هستند که در پی شناختن سابقه، عادات و فرهنگ خانواده ی همسر آینده شان برمی آیند. کاملاً صحیح است: شما با یک نفر ازدواج نمی کنید، بلکه خانواده ی او نیز جزئی از ازدواج شماست. پس مراقب باشید! ازدواج های خوب و موفق زیادی وجود دارد، اما هیچ ازدواج کاملی وجود نداشته است. هر ازدواج بادوام و موفق شامل تعهداتی بی قید و شرط و قطعی برای فردی ناکامل است. اینکه توقع داشته باشید همسرتان برایتان همه چیز باشد، غیر واقع گرایانه و نابخردانه است. در دنیای امروز که افراد در برخورد با کوچکترین مشکل یا عدم تفاهم، به این سرعت از یکدیگر جدا شده و طلاق می گیرند، بهتر است از خود سوال کنید تعهداتتان در ازدواج چیست. طی سالهای دراز، من و همسرم تعهداتی عمیق و پایدار به ازدواجمان داشته ایم. متعهد شدن به ازدواج به این معناست که زوجین به یکدیگر گفته اند که "ازدواج ما نباید سبک و غیرمسئولانه گرفته شود." ما ازدواجمان را بر پایه ی عشق، احترام، شرافت، و جذابیتی متقابل به یکدیگر بنا گذاشتیم. ما معتقد بودیم، و هنوز هم اعتقاد داریم، که برای وفادار ماندن به یکدیگر، نباید به یکدیگر دروغ بگوییم و به هم اعتماد داشته باشیم، چه با هم باشیم و چه دور از هم. تعهد و مسئولیت پذیری در ازدواج درصورت وجود موارد زیر محقق می شود: نکات مهم بالاتر از همه، داشتن اعتقاد و اعتماد است. ازدواج می تواند تجربه ای عالی و کامل باشد. بدانید که اگر تلاش کنید، خواهید توانست موفقیت ازدواجتان را تضمین کنید!
"تعهد" در ازدواج به چه معناست؟
این هم لینک خود مطلبhttp://www.mardoman.com/family/stmar.aspx
سلام دوستان عزیز و گرامی
داشتم مطلبی رو میخوندم که مرجع اصلیش سایت مردمان بود
و با خودم فکر میکردم که توی دنیائی که مقداری پول گره از کار خیلی انسانها رو باز میکنه توی جهانی که هنوز کودکانی باشکم گرسنه میخوابند دیگران چه بی تفاوت از کنار این مسئله میگذرند و چه پولهای کلانی رو که خرج چه چیزهای الکی نمیکنن
حالا منظور منم این نیست که بیان پولاشونو پیشکش کنن به دیگران لااقل اگر کسی اونقدر داره چه بهتر که کار آفرین باشه منبع درآمدی درازاء کار عادلانه برای جونا ایجاد کنه
هنوز مشکل بیکاری - مشکل اقتصادی خیلی از جونان پاک و معصوم که چون پول ندارن باید قید زندگی مشترک رو برای مدتی بزارن توی همه جهان هست اما....
خدائی خیلی از خانوم انوشه انصاری خوشم اومد هم کارآفرین نمونه شد هم هزینه تحقیق در امور نجومی رو داده بود هم خودش رفت فضا و به آروزش رسید.( به فکر جامعه ای که توش زندگی میکنه هم بود)
براتون این مطابتو میذارم که ببینید و خودتون نظر بدید که آیا ارزششو داره این چیزا
چی خواستی تا الان و چی شدی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
تبیریک عید نوروز و اخبار نی نی
پلینازم من
گر نکوبی شیشه غم را به سنگ
ما به منبر میرویم شما هورا بکشید
احوال نامه
اوضاع نامه ای مشوش
روز پدر
عشق
بازم دارم خواب میبینم
تولدانه مادرانه
شیپوری چی خبری آورده
عید مبارکی
همچی همینطوری یکهویی یکهو شد
وقایع الاتفاقیه روی تولدانه
[عناوین آرشیوشده]
![]() |
![]() |